سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شکیبایى به اندازه مصیبت فرود آید ، و آن که به هنگام مصیبت دست بر رانهایش زند ثوابش به دست نیاید . [نهج البلاغه]
پنج شنبه 86 بهمن 18 , ساعت 12:12 صبح

 

   در زمان جاهلیت، انسانهای موحّدی در مکّه زندگی می کردند که اعتقادی به بتها نداشتند. مشرکان مکّه هم از این جریان خبر داشتند؛ ولی با آنها مخالفت نمی کردند و در عین شدّت اختلاف عقیده ای، در کنار آنها حسن همجواری داشتند. وقتی پیامبر اسلام 9مبعوث شدند، در اوّلین دعوت علنی خود، مردم را به توحید و نفی بتها دعوت کردند. در اینجا همان مشرکانی که با دیگر موحّدین کاری نداشتند، علنا با پیامبر 9 مخالفت کردند. این سؤال مطرح می شود که مگر توحیدی که اسلام آورد با توحیدی که در عصر جاهلی در مکّه بود چه فرقی داشت؟ مگر هر دو نمی گفتند: «قولوا لا إله إلّا الله تفلحوا»؟(1) و مگر هر دو بت پرستی را نفی نمی کردند؟

   نمونه ی این سؤال در زمان ما هم مطرح است. در خاور میانه شاید بتوان چند کشور اسلامی نام برد که اسلامیت و قوانین اسلامی در آنها حرف اوّل را می زند. در بین آنها حتما جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی هم هستند. شاید مصر را هم بتوان در کنار آنها ذکر کرد. دشمنان اسلام از جمله امریکا و اسرائیل ( و همچنین بسیاری از کشورهای قدرتمند اروپایی) با آن دو کشور روابط حسنه ای دارند و احیانا از نظر نظامی و اقتصادی هم به آنها کمک می کنند. ولی در مورد ایران به هیچ چوبی، به صراط مستقیم نمی آیند و دائم دنبال بهانه تراشی برای دشمنی و نابود کردن انقلاب و حکومت جمهوری اسلامی هستند. خب دوباره سؤال فوق مطرح می شود که ـ گذشته از یک سری اختلافات مذهبی ـ مگر اسلام ایران غیر از اسلام آن دو کشور و دیگر کشورهای خلیج نشین است؟ مگر همه خدای یگانه را نمی پرستند. مگر همه کتاب آسمانی واحد و قبله ی واحد و پیامبر واحد ندارند؟ پس کدام عامل است که بین اینها فرق می گذارد؟

   در جواب این سؤال می توان به تعبیری از امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) اشاره کرد: «اسلام ناب محمّدی و اسلام آمریکایی». بله آنچه آنها دارند، اسلام آمریکایی است و آنچه ما داریم، اسلام ناب است. مهم این است که تفاوتهای این دو عقیده را بیان کنیم.

   مهم ترین نکته ای که در تفکّرات امام(ره) و دیگر همفکران ایشان می توان یافت، این است که اسلامی که آنها قبول دارند، اسلام «ظلم ستیز» است و اسلامی که دیگران قبول دارند «اسلام ظلم پذیر». یعنی آنچه امام خمینی (ره) و همفکران شیعه و سنّی(2) ایشان معتقدند، اسلام فعّال است؛ اسلام حرکت و پویایی؛ و اسلام جهاد با منکر؛ اسلامی که کوشاست و منفعل نیست. فکری که دقیقا از متن اسلام ناب گرفته شده و با تفکرات جاهلی قدیم و مدرن، مخلوط نشده و احیانًا به التقاط کشیده نشده است. فکری که از اوّل بعثت پیامبر اعظم9 با وی بود. فکری که می گفت در کنار پرستش خدای یگانه باید با بت پرستی ـ چه سنّتی و چه مدرنش ـ به مبارزه پرداخت. مسلمان باید در هر زمان  و هر مکان، بت های اطراف خود را بشناسد و بشکند. مسلمان اگر مسلمان است حقّ ندارد در مقابل ظلم، فساد، منکَر، کفر، نفاق، و امثال اینها سکوت کند. نباید صبر کند تا کارها خودش اصلاح شود.(3) مسلمان یعنی مصلح. سازگاری با باطل در فرهنگ اسلام معنا ندارد. باطل اگر به حقّ اضافه شود، نتیجه اش فقط باطل است، و نه حتی حق مخلوط به باطل.این فکری بود که پیامبر اسلام9 و اهل بیتش: داشتند و علمای راستین اسلام هم با این فکر مشی کردند و در برابر ستمگران قیام نمودند. آیات قرآن به صراحت این نکته را گوشزد می کنند. از جمله:

   1. سوره نساء آیه 95: خداوند جهادگران را بر خانه نشینان برتری داده است.(4)

   2. سوره آل عمران آیه 142: آیا گمان کرده اید که به بهشت می روید بی آن که خداوند جهادگران و شکیبایان شما را معلوم نکرده است؟!(5)

   3. سوره آل عمران آیه 110: شما بهترین امّتی هستید که برای مردم پدیدار شدید. به کارهای پسندیده فرمان می دهید و از کارهای ناپسند باز می دارید و به خدا ایمان دارید.(6)

   آیات و روایات اسلامی از این قبیل فراوانند. به حدّی که با یک بار مراجعه به آنها قطع پیدا می کنیم که ایستادگی و قیام و اصلاح جامعه بشری، جزو واجب ترین تکالیف مسلمانان است.(7)

   در نهضت عاشورا هم این اعتقاد آشکارا خود نمایی می کند. فرق نهضت امام حسین7 با بسیاری نهضتهای دیگر، در همین امر نهفته است. و می توان گفت رمز ماندگاری نهضت سید الشهداء 7 جز این نیست. در پایان قسمتی از وصیتنامه ی ایشان به برادرشان، محمّد بن حنفیه را که هنگام خروج از مدینه به ایشان دادند، ذکر می کنیم:

« إنّی لم أخرج أشرًا و لا بَطِرًا ...و إنّما خرجت لطلب الإصلاح فی أمّة جدّی9. أرید أن آمرَ بالمعروف و أنهی عن المنکر...»

   من برای طغیان و سرکشی قیام نکردم. تنها به این دلیل خروج کردم که در امّت جدم رسول خدا9 اصلاح ایجاد کنم( و فساد موجود را نابود کنم) قصدم امر به معروف و نهی از منکر است. ( ونه چیز دیگر)

 

-------------------------

1. یعنی بگویید: «خدایی جز خدای یگانه نیست.(نفی هر گونه بردگی و بندگی جز بندگی خالق جهانیان)» تا رستگار شوید.

2. ایشان همفکران فراوانی در بین شیعه و سنّی دارند و این طرز تفکّر مخصوص ایشان نیست. اگر چه اکثر قریب به اتّفاق علمای شیعه از صدر اسلام تا کنون این تفکر را دارند ولی بعضی از بارزین معاصر این فکر، عبارتند از مرحوم مدرّس، مرحوم شیخ فضل الله نوری، مرحوم میرزا کوچک خان جنگلی، سید جمال الدین اسد آبادی و... و از همفکران ایشان در اهل سنّت می توان به محمّد عبده، سیّد محمّد رشید رضا، همچنین نهضت اخوان المسلمین مصر، و... نام برد.

3. همانگونه که قرآن در مورد بنی اسرائیل نقل می کند که وقتی حضرت موسی7 آنها را به جهاد فراخواند، گفتند: موسی تو با خدا بروید و بجنگید. ما اینجا نشسته ایم تا شما پیروز بازگردید! (سوره مائده آیه 24)

4.فضّل الله المجاهدین علی القاعدین اجراً عظیمًا

5.أم حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لمّا یعلم الله الّذین جاهدوا منکم و یعلم الصابرین

6.کنتم خیر أمّة أخرجت للنّاس تأمرون بالمعروف و تنهَون عن المنکر و تؤمنون بالله

7. در این رابطه کتب روایی شیعه و سنّی مملو از این روایات است به حدّی که در کتابهای معتبر اسلامی، ابوابی به عنوان امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد و علمای بسیاری در این رابطه کتب مجزّایی نوشته اند.

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خداحافظ
[عناوین آرشیوشده]